در این مقاله نوعی تشبیه متمایز و نوآورانه در مباحث بلاغی با عنوان تشبیه سلب و ایجاب معرفی می شود که علمای بلاغت تاکنون بدان توجه نشان نداده اند؛ در حالی که این تشبیه در شکل گیری صور خیال بدیع نقشی بسزا داشته است. شاعر در تشبیه سلب و ایجاب، ابتدا همانندی مشبه را به کسی یا چیزی ردّ و بلافاصله در پی آن شباهتِ همان مشبه را به کسی یا چیزی درست در نقطه مقابل مشبهٌ به پیشین اثبات می کند. نگارنده با آوردن شواهدی از متون ادب فارسی، کیفیت این قِسم از تشبیه را بیشتر روشن کرده است. کهن ترین کاربرد این نوع تشبیه در قصیده ای از ناصر خسرو یافته شده است. هدف از تشبیه سلب و ایجاب مانند هر تشبیه دیگری عمدتاً بیانِ حال مشبه یا مبالغه است؛ لیکن این اغراض بلاغی به طرزی جدید و دیگرگونه به دست می آید. گوینده با ایجاد نوعی تقابل و تباین بینِ دو مشبهٌ بهِ دور از هم باعث می شود شباهت بیشتر تجلّی یابد و احساس و عاطفه قوی تر منتقل شود. تباینِ یادشده همچنین زمینه تصویری ترشدن معنا را فراهم می آورد. علاوه بر این ها شاعران با استفاده از تشبیه سلب و ایجاب، ارتباطات نابیوسیده جدید و مضاعفی را میان اشخاص و اشیا و مفاهیم ناهمگون برقرار می کنند که این امر باعث شگفتی و اعجاب بیشتر خوانندگان می شود.